-
خیام » رباعیات
شنبه 15 بهمنماه سال 1390 13:40
اکنون که گل سعادتت پربار است دست تو ز جام می چرا بیکار است میخور که زمانه دشمنی غدار است دریافتن روز چنین دشوار است
-
خیام » رباعیات
شنبه 15 بهمنماه سال 1390 13:40
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست بی بادهٔ گلرنگ نمیباید زیست این سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست
-
خیام » رباعیات
شنبه 15 بهمنماه سال 1390 13:39
آن قصر که جمشید در او جام گرفت آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت بهرام که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
-
خیام » رباعیات
شنبه 15 بهمنماه سال 1390 13:39
ماییم و می و مطرب و این کنج خراب جان و دل و جام و جامه پر درد شراب فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب
-
خیام » رباعیات
شنبه 15 بهمنماه سال 1390 13:38
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا معلوم نشد که در طربخانه خاک نقاش ازل بهر چه آراست مرا